به گزارش گروه دیگر رسانههای خبرگزاری فارس، روزنامه «آرمان ملی» با دکتر محمدعلی وکیلی عضو هیات رئیسه مجلس دهم و هیات رئیسه فراکسیون امید گفتگویی انجام داده است که مهمترین محورهای آن در ادامه از نظرتان میگذرد.
-جریان اصلاحات با چهار بحران «موقعیت»، «حکمرانی»، «مزیت» و «توجیه» مواجه است. تا زمانی که جریان اصلاحات از این بحرانها عبور نکند وضعیت به همین شکل خواهد بود و بلکه ممکن است بدتر نیز شود.
- از ابتدای شکلگیری مجلس دهم اصلاحطلبان بیرون از قدرت، اصلاحطلبان وارد شده به مجلس را به بهانه زبان نرم میکوبیدند و از آنها انتظار ادبیات مجلس ششمی داشتند. به عبارت دیگر بخش رادیکال جریان اصلاحات ادبیات بر جمهوری اسلامی را مطالبه میکرد.
- اصلاحطلبان درقدرت به دنبال این بودند که حضور آنها در قدرت باید زمینه حضور جریان اصلاحات درقدرت را فراهم کند. در نتیجه به دنبال جلب اعتماد و زبان قدرت فهم بودند. قرار بود سوءتفاهمها را از طریق یکسانسازی زبان قدرت حل کنند. این در حالی بود که اصلاحطلبان بیرون از قدرت گمان میکردند پارتیزان به قدرت فرستادهاند و از اصلاحطلبان در قدرت انتظار کنش پارتیزانی و چریکی داشتند. اصلاحطلبانی که در قدرت بودند گمان میکردند باید با سیاستورزی کار اصلاحطلبانه را پیش ببرند. در نتیجه دو نوع انتظار در جامعه به وجود آمد و جامعه گیج شد.
-جامعهای که به دیدگاههای اصلاحطلبان بیرون از قدرت گوش میدادند و به همین دلیل هر روز به اصلاحطلبان در قدرت نمره مردودی میدادند. نتیجه این دوگانگی فروپاشی و بنبست جریان اصلاحات در شرایط امروز جامعه شده است. این دوگانگی جریان اصلاحات را دچار بحران موقعیت، مزیت، توجیه و شیوههای حکمرانی کرده و نتیجه این بحرانها این بوده که جریان اصلاحات با بحران در راهبردها مواجه شده است. به همین دلیل نیز برای آینده هیچ راهبردی ندارد.
- مجموعه اتفاقی که در سالهای اخیر رخ داده کاریزمای نمادهای اصلاحطلبی را از بین برد و کارکرد آنها را تضعیف کرد. به بیان دیگر جریان اصلاحات در دهه 90 شاهد یک تکثر روایت در بین رهبران اصلاحطلب شد. صداهایی که از سوی اصلاحطلبان در جامعه پژواک پیدا میکرد یکسان نبود. آقای تاجزاده روایت خاص خود را از اصلاحطلبی دارد، در حالی که جامعه ایشان را به عنوان یکی از رهبران جریان اصلاحات میشناسد. آقای حجاریان نیز روایت خاص خود را از کنشگری اصلاحطلبی دارد و جامعه نیز ایشان را به عنوان یکی از رهبران جریان اصلاحات میشناسد. این در حالی بود که روایتهایی که این افراد مطرح میکردند با هم همگون نبود... آقای بهزاد نبوی به عنوان یک اصلاحطلب زندان رفته روایت دیگری از اصلاحطلبی داشت که راهبرد آشتیجویانه و زبان منطبق بر قدرت را تجویز میکند. این در حالی بود که آقای تاجزاده نیز زندان رفته است اما راهبرد ایشان آشتیجویانه نیست و در نقطه مقابل آقای نبوی قرار دارد. این وضعیت درباره دیگر افراد و تشکلهایی مانند مجمع روحانیون مبارز نیز وجود داشت. در دهه 90 هر کدام از این افراد و تشکلها نسخههای خاص خود را که مبتنی بر جزیرههای مستقل خود بود، برای جریان اصلاحات تجویز میکردند. در چنین وضعیتی آقای عارف به عنوان نماد اصلاحطلبی در قدرت شناخته میشد. به همین دلیل نیز از سوی اصلاحطلبان در حاشیه قدرت مورد هجمه قرار میگرفت.
- راهبرد جریان اصلاحات از سال 92 به بعد ورود به قدرت بود. به همین دلیل نیز ائتلاف حداکثری تشکیل داد. ائتلاف حداکثری به معنای تمکین از روایت حداقلی اصلاحطلبی است. اگر ما دنبال روایت حداکثری از اصلاحطلبی بودیم شرایط برای ائتلاف فراهم نمیشد و گزینه ما برای ریاست جمهوری حسن روحانی نمیشد. خیز برداشتن برای حضور در انتخابات و قدرت به معنای پذیرش روایت حداقلی از اصلاحطلبی است. این به معنای آن است که با روایت حداکثری اصلاحطلبی نمیتوان در قدرت حضور داشت.
- قبل از اینکه عملکرد ما در مجلس مشخص شود جریان اصلاحطلبی بیرون از قدرت ما را اصلاحطلبان دست چندمی و بدلی خطاب و عنوان کردند این افراد اصلاحطلبان واقعی نیستند و صدقهسری شورای نگهبان هستند. این اتفاقات در حالی رخ میداد که اغلب ما بدونسابقه پارلمانی برای اولین بار وارد مجلس شده بودیم. در چنین شرایطی اعتماد به نفس اغلب نمایندگان امیدی پایین آمد.
- رهبری نهادی در جریان اصلاحات، در انتخابات 92 و 94 عملکرد قابل قبولی داشت. در انتخابات ریاستجمهوری 96 دچار سکته شد و قاطعیت لازم را نداشت و در انتخابات مجلس 98 اعتبار باقی مانده خود را به باد داد.
- واقعیت این است که مشارکتیهای قدیمی نهاد شورای عالی اصلاحطلبی را برنتابیدند. در کنار این برخی مانند حزب کارگزاران گمان میکردند برادر بزرگتر اصلاحطلبان هستند و قرار گرفتن آنها در کنار احزابی مانند مردمسالاری و اراده ملت صحیح نیست. در نتیجه دو گروه نهاد شورای عالی سیاستگذاری را برنتابیدند. یک گروه خود را برادر بزرگتر میدانست و گروه دیگر خود را اصلاحطلبتر. این دو گروه در ابتدا تلاش کردند زیر آب این نهاد را بزنند و در مرحله دوم تلاش کردند آن را به یک نهاد انتخاباتی تقلیل بدهند.
- توهمها همواره گروههای سیاسی را به سمت کنشهای غیرواقعی سوق داده است. کارگزاران سازندگی به دلیل اینکه تصور پایگاه فوقالعاده در جامعه داشت، دچار این نگاه شده بود که برادر بزرگتر جریان اصلاحات است و بدنه جریان اصلاحطلبی گوش به فرمان این حزب است.
- واقعیت این است که در طول چهار سال نمایندگی مجلس حتی برای یک بار توسط یک حزب اصلاحطلب یا یک فرد اصلاحطلب هیچ توصیه فکری به ما نشد. برای یک بار کسی ما را مذمت نکرد که چرا در فلان موضوع کوتاه آمدهاید یا عملکرد مناسبی نداشتهاید. در نتیجه ما در یک رهاشدگی مطلق قرار داشتیم.
- عدم ارائه لیست توسط شورای عالی سیاستگذاری و متعاقب آن پیام ندادن رئیس دولت اصلاحات یک اشتباه راهبردی است که اصلاحطلبان مرتکب شدهاند و نتیجه آن را در آینده مشاهده خواهند کرد. اگر رأی دادن رئیس دولت اصلاحات در انتخابات مجلس هفتم یکی از امتیازات مهم ایشان به شمار میرود پیام ندادن برای انتخابات مجلس یازدهم قطعأ یکی از اشتباهات ایشان خواهد بود.